كتابخانههاي اسماعيليان
فرقه اسماعيليه كه در اواسط قرن دوم هجري پديد آمد، امامت را پس از امام جعفرصادق علیه السلام حقّ اسماعيل فرزند ديگر آن امام ميداند. اين فرقه از هنگام شكلگيري دوران پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته و انشعابها و افتراقهايي را پذيرا گشته است. معمولاً هر جا اين فرقه استقرار يافته، چه در دوره ستر و اختفا و چه در دورههايي كه حكومتهايي تشكيل داده است، كتابخانههايي پديد آورده و در آنها آثار فرقه خويش را با دقت و مراقبت فراوان حفظ كرده است.
از نخستين دوره تاريخ اين فرقه كه از نهضت ابوالخطاب كوفي (138 ق) تا ظهور عبيدالله مهدي (297-322 ق) در شمال افريقا به درازا كشيد، به سبب مخفي بودن دعوت و تشكل نيافتگي عقايد خاص اين فرقه و نيز ابهامي كه در ثبت وقايع دوره ستر وجود دارد. طبيعتاً گزارشي از وجود كتابخانههاي ايشان نرسيده است. با تشكيل دولت عبيداللهالمهدي در مغرب اقصي و استقرار دولت فاطمي در شمال افريقا به مدت حدود دو قرن ايجاد نهادهاي علمي و مدني از جمله كتابخانهها، وجهه همت اين دولت قرار داشت و هدف بيشتر تدارك پشتوانه علمي و فرهنگي، جهت پرورش و توسعه دعوت فاطميان به اقصي نقاط جهان نيز بود.
از كتابخانههاي مهم دوره فاطمي، كتابخانه شخصي العزيز، پنجمين خليفه فاطمي (365-386 ق)، بود كه جانشينان وي آن را حفظ كرده، بر آن رونق بخشيدند. اين كتابخانه معمولاً با كتابخانه دارالحكمه كه در ساختماني در مجاورت قصر قرار داشت، اشتباه ميشود. در اين كتابخانه تعداد قابل توجهي كتاب نگهداري ميشده و كتابدار آن در زمان عزيز، نويسندهاي به نام ابوالحسن علي بن محمد الشابُشتي بوده است.
تعداد كتابهاي اين كتابخانه بهقدري زياد بوده كه چهل اتاق به آنها اختصاص داشته و شامل 18000 جلد كتاب فقط در موضوع الهيات بوده است. نسخههاي نفيس قرآن مجيد كه به خط خوشنويسان مشهوري چون ابن بوّاب و ابن مقله تحرير گرديده و با طلا و نقره تذهيب شده بود نيز در اين كتابخانه نگهداري ميشد. دو كره جغرافيايي و 6500 جلد رساله و مقاله در زمينه نجوم، هندسه و فلسفه نيز در اين كتابخانه موجود بوده است. مقريزي تعداد كتابهاي كتابخانه قصر فاطمي را 1600000 جلد دانسته است. الحاكم بامرالله (386-411 ق)، ششمين خليفه فاطمي بخشي از كتابهاي اين كتابخانه را به كتابخانه دارالحكمه منتقل كرد.
كتابخانه مهم ديگر دوره فاطميان، كتابخانه دارالحكمه قاهره است كه گاهي دارالعلم نيز خوانده ميشود. دارالحكمه در سال 395 ق. به دست الحاكم، پشت خان مسرور نزديك قصر غربي محل اقامت خليفه ساخته شد و در آن دانشمندان رشتههاي گوناگون مانند الهيات، نجوم، فقه، حديث، طب، فقهاللغه، علوم غريبه و كيميا به درس و بحث مشغول بودهاند.
دارالحكمه بيشتر جايگاه تبليغ عقايد اسماعيلي و فاطمي بود و زير نظر داعيالدّعاه وقت اداره ميشد. از جمله داعيالدعاهها، عبدالعريز بن محمد نعمان اين منصب را تا سال 398 ق. بر عهده داشته است. الحاكم كتابخانهاي در اين مؤسسه ايجاد كرد و بخشي از مجموعه كتابخانه قصر را به آن انتقال داد. وي به عموم مردم بدون در نظر گرفتن مقام و منزلت آنها اجازه داده بود كه از كتابخانه استفاده كنند. براي كتابخانه بودجه كافي در نظر گرفته شده بود كه سالانه مبلغ 257 دينار بود. اين بودجه براي هزينههاي ساختمان و وسايل (خريد فرش، پرده، آب و نظافت و بهداشت و تهيه قلم و كاغذ و مركّب)، مرمّت كتابهاي فرسوده، كمك به دانشجويان، خريد كتابهاي جديد و پرداخت حقوق به كاركنان صرف ميشد. در اين كتابخانه تالاري جهت مطالعه مراجعان در نظر گرفته شده بود و قلم و كاغذ به رايگان در اختيار آنان قرار ميگرفت. محل سكونت، هزينه غذا و مقرريهايي براي دانشمنداني كه مدت طولاني جهت استفاده از كتابها يا استنساخ در كتابخانه ميماندند، درنظر گرفته شده بود.
مسجد الازهر نيز داراي كتابخانه مهمي بود. اين مسجد در سال 361 ق. به دست جوهر صقلي از سرداران المعزّ، خليفه فاطمي (341-365 ق)، ساخته شده بود و گفته ميشود كه به مناسبت نام حضرت زهرا سلام الله علیها كه خلفاي فاطمي خود را از نسل آن بزرگوار ميدانستند، به الازهر مشهور شد. جامع الازهر به منظور تبليغ و تعليم عقايد اسماعيلي در خدمت دعوت فاطمي درآمد و علي بن نعمان، قاضيالقضات مصر در آن خطبه ميخواند. در اين مسجد آنقدر كتاب وجود داشت كه براي آن كتابداري منصوب كردند و گاه مسئوليت كتابخانه مسجد را خطيب آن بر عهده داشته است. اين كتابخانه در اتاق بزرگي نزديك منبر قرار داشته و تا سال 1167 ق. باقي بوده است.
دارالكتب ارسطو (دارالكتب الحكيم ارسطاطاليس) در اسكندريه، از جمله كتابخانههايي است كه گمان ميرود توسط فاطميان ايجاد شده باشد. در اين كتابخانه كتابهاي زيادي در رشتههاي مختلف علوم به خصوص فلسفه و طب، نگهداري ميشده و در دوره خلافت فاطمي بعضي از رجال مهم سياسي را در آن محبوس ميكردهاند.
بيمارستان قاهره كه مأمون بطائحي (478-521 ق)، وزير الآمر باحكامالله (495-524 ق) در محلي نزديك جامع الازهر ساخت، كتابخانهاي با حدود 200000 جلد كتاب در زمينههاي گوناگون داشت. كتابخانههاي مساجد قاهره، معروف به جامع راشده؛ جامع مَقâس، كه الحاكم آن را بنا كرد؛ جامع افخر كه جامعالظافر و جامعالفكّاهين نيز ناميده شده است و خليفهالظافر بامرالله (544-549 ق) آن را بنا كرد؛ و همچنين جامعالاقمر كه توسط الآمر ساخته شد و بسياري مساجد و مدارس ديگر از جمله مراكزي بودند كه فاطميان به تأسيس آنها همت گماشتند و در آنها تعداد قابل توجهي كتاب موجود بوده است.
مساجدي نيز وجود داشت كه پيش از خلافت فاطمي تأسيس شده بود، مانند مسجد عمرو (عمروعاص) واقع در فُسطاط، جامع ابن طولون در محله قطائع قاهره و جامع قيروان و مسجد اعظم در شهر طرابلس غرب كه در دوره فاطمي، گاه در خدمت دعوت ايشان قرار ميگرفتند و خلفاي اين سلسله به كتابخانههاي آنها كتابهاي بسياري اهدا و با پرداخت بودجه تقويت و تجهيزشان ميكردند.
بخشهايي از سرزمين شام نيز ميان حكومت فاطمي و بنيعباس و گاه ميان يكي از اين دو و مسيحيان دست به دست ميشده است. خلفاي فاطمي توسط حكام دستنشانده خود در برخي شهرهاي اين سرزمين كتابخانههايي تأسيس و تجهيز كردند كه عمدتاً در خدمت دولت فاطمي بودند. از جمله ميتوان از كتابخانه بنوعمّار در طرابلس (شام) نام برد كه تعداد بسياري كتاب داشت. خاندان شيعي اثنيعشري بنوعمار كه از نظر سياسي طرفدار فاطميان بودند از سال 482 ق. به مدت بيست سال بر بخشهايي از لبنان و سوريه امروزي حكومت ميكردند. اين خاندان در پايتخت خود طرابلس، كتابخانهاي تأسيس كرد كه در آن براي تسريع در افزايش موجودي، صد و هشتاد نويسنده و كاتب تماموقت به تأليف و استنساخ مشغول بودند. مأموراني نيز از طرف اين سلسله به اقصي نقاط جهان سفر ميكردند و نسخههاي باارزش را خريداري كرده و به مجموعه كتابخانه ميافزودند. اين كتابخانه، دانشمندان را به سوي خود جلب ميكرد و مركزي براي تعليم و تعلّم بود. طي جنگهاي صليبي در سال 503 ق. وقتي صليبيون طرابلس را به اشغال خود درآوردند، اين كتابخانه را غارت كردند و موجودي آن را سوزاندند.
بيتالمقدس نيز از سال 292 تا 492 ق. جز يك دوره بيست و ششساله (463-489 ق.) كه شهر بدست سلجوقيان افتاد، تحت تسلط خلفاي فاطمي بود. الحاكم كليساي قَمامَه را كه گفته ميشد قبر حنه، مادر حضرت مريم سلام الله علیها در آن واقع شده به دارالحكمه تبديل كرد كه داراي كتابخانهاي نيز بوده است. دارالحكمه تا سال 492 ق، كه صليبيون بر بيتالمقدس تسلط يافتند و فاطميان را بيرون راندند، فعال بوده است.
در كتابخانههاي فاطمي، با توجه به ميزان بودجه، تجهيزات و تزييناتي در نظر گرفته ميشد. كتابخانههاي قصر و دارالحكمه علاوه بر تجهيزات ضروري با فرش، مُخدّه و پرده تزيين شده بود تا نمايانگر شكوه و عظمت دربار فاطمي باشد. اما تجهيزات اساسي در كتابخانهها با هم فرق چنداني نداشت. معمولاً كتابها در قفسههايي دور تا دور تالار قرار ميگرفت. روي هر رف حاوي كتاب را با سرپوشي از چوب ميپوشاندند كه با قفل بسته ميشد. فهرست كتابهاي هر قفسه را بر روي اين سرپوشها ميچسباندند تا كتابدار را در يافتن كتاب مورد نظر ياري كند، چون ترتيب قرار گرفتن كتابها در قفسه به همان ترتيب فهرست بود و ظاهراً كتابها بر اساس موضوع طبقهبندي شده بود. ولي قرآنها در طبقات فوقاني قرار داده ميشدند. در مواردي فهرست كتابهاي گمشده را بر روي قفسه نصب ميكردند. كتابها بهصورت خوابيده روي يكديگر قرار ميگرفتند. كتابداران دوره فاطمي كه به آنها خزّان (جمع خازن) ميگفتند خود اهل علم و دانش بودند.
كتابدار ميتوانست، همزمان شغلي در كتابخانه و منصبي در امر تعليم داشته يا خطيب مسجد باشد. وي ميبايست كتابها را حفظ و منظم كرده و در صورت لزوم جهت مرمّت آنها اقدام كند. توزيع كاغذ و مركّب براي مراجعان در صورتي كه بودجهاي براي آن در نظر گرفته شده بود، بر عهده خازن بوده است. در وقفنامه دارالحكمه به مشاغل خازن، فرّاش، و نسّاخ (نسخهبردار) به طور ضمني اشاره شده است.
منصب نظارت هم در كتابخانههاي فاطمي وجود داشته و خازن در واقع جانشين ناظر محسوب ميشده است. عزل و نصب خازنان نيز توسط ناظر صورت ميگرفته است. در كتابخانههاي كوچكتر وابسته به مساجد و مدارس، بسته به ميزان اهميت كتابخانه، بودجه و امكانات فوق در نظر گرفته ميشد.
كتابخانههاي فاطميان با اضمحلال اين سلسله دستخوش نابودي گرديد. حتي پيش از سقوط كامل اين سلسله بدست صلاحالدين ايوبي (532-589 ق)، زوال كتابخانهها با انحطاط قدرت آنان آغاز شده بود. قحطي سال 461 ق. در مصر از رونق كتابخانهها كاست. يكبار بخشي از موجودي كتابخانه قصر فاطميان كه بالغ بر بيستوپنج بار شتر كتاب بود، به عنوان طلب ابوالفرج مغربي، وزير مستنصر بالله، (427-487 ق.) از دولت گرفته شد و بار ديگر بخشي از كتابهاي آن به خطير بن موفق از صاحب منصبان وي به عنوان مواجب او و غلامان خاصهاش، به سبب عدم توانايي خزانه در پرداخت بدهي، واگذار شد.
اين كتابها، بعدها از كتابخانه اين دو نيز به تاراج رفت. بخشي از كتابخانه قصر نيز به تصاحب عمادالدوله ابوالفضل بن مخرق درآمد كه به اسكندريه و پس از قتل وي به مغرب منتقل شد. در زمان حكومت المستنصر نيز هزار و چهارصد جلد قرآن نفيس، به خط خطاطان پرآوازه و تذهيبشده با طلا و نقره، به هنگام شورش تركاني كه به خدمت سپاه درآمده بودند، خرج جيره آنان گرديد. وقتي با تهي شدن خزانه، مستنصر به يكي از امراي حمدان به نام ناصرالدين حمدان متوسل شد، تركان او را به قتل رساندند و قصر را با كتابخانه نفيس آن آتش زدند. با اين حال كتابخانههاي قصر فاطمي و دارالحكمه تا پايان خلافت فاطمي همچنان برقرار بود.
در زمان استيلاي صلاحالدين ايوبي بر مصر، نه تنها اين دو كتابخانه بلكه همه كتابخانههايي كه در آنها آثار و تأليفات اسماعيلي وجود داشت و پايگاهي براي تبليغ و تعليم و تعلّم اسماعيلي محسوب ميشد، مورد هجوم واقع شد و همه آثار موجود در آنها - دست كم تأليفات اسماعيلي - دستخوش نابودي گرديد. در مورد كتابخانه قصر و دارالحكمه گفتهاند كه پس از استيلاي صلاحالدين، كتابهاي آنها به معرض فروش گذاشته شد. كار فروش، چند سال طول كشيد و يكي از مشاوران صلاحالدين، به نام قاضي الفاضل، 120000 جلد كتاب را مالك شد و اين كتابها بعداً به مدرسه فاضليه كه وي بنيان نهاد، منتقل گرديد. عمادالدين كاتب اصفهاني (519-597 ق) نيز بخش قابل توجهي از كتابها را متصرف شد. صلاحالدين وي را از پرداخت بهاي كتابهايي كه انتخاب ميكرد معاف داشته بود. پس از آن نيز باقي كتابها به معرض فروش گذاشته شد.
پس از انشعاب اسماعيليه فاطمي به مستعلويه و نزاريه و با سقوط و اضمحلال دولت فاطمي، مجموعه مكتوبات اين سلسله به يمن (مركز دعوت) و از آنجا به هند منتقل شد و در كتابخانههاي داعيان نگهداري گرديد. پس از قتلالآمر (جانشين مستعلي)، اسماعيليه مستعلويه به دو شاخه طيّبي و حافظي تقسيم گرديد. دعوت حافظيها ديري نپاييد اما دعوت طيّبيها با پشتوانه همكاري صُلحيون يمن باقي ماند و مستعلويان هند را نيز تحت پوشش خود گرفت. مستعلويان طيّبي مجموعه بزرگي از كتب دستنويس و رسايل خطي باقيمانده از عهد فاطمي را كه مجموعاً "الخزانهالمكنونه" ناميده شد، حفظ كردند و از قرن 10 ق. به بعد به تدريج به گجرات انتقال يافت.
طيبيها نيز بعدها، پس از مرگ داعي داوود بن عجب شاه در 999 ق. به واسطه اختلاف در جانشيني ميان دو تن از داعيان مطلق، دچار انشعاب گرديدند. بهرههاي طيّبي هند، داوود بن برهانالدين (1021 ق.) و طيبيان يمن و گروه كوچكي از بهرهها، سليمان بن حسن هندي (1005 ق.) را به عنوان داعي مطلق خود پذيرفتند و گروه اول به "داوودي" و گروه دوم به "سليماني" معروف شدند.
اسماعيليان داوودي با جمعيت حدود نيمميليون نفر، اكثراً در هند و تعداد اندكي نيز در پاكستان، يمن و كشورهاي خاوردور پراكندهاند و از قرن 13 ق. در زنگبار و سواحل شرقي افريقا و به خصوص در كنيا و تانزانيا مقيم شدهاند. فرقه داوودي در سورات ـ محل استقرار دعوت داوودي ـ و در بمبئي كتابخانههاي ارزشمندي دارند كه داراي نسخههاي خطي كميابي است و زير نظر داعي مطلق آنها، طاهر سيفالدين، اداره ميشود.
وي مقررات سختي براي استفاده از كتابخانه وضع كرده است. مجموعههاي دستنويس شخصي داوودياني كه وفات ميكنند به اين كتابخانهها، به ويژه در سورات منتقل ميشود. بنابراين ممكن است نسخههاي نامرغوب نيز در ميان آنان يافت شود. جماعت سليماني در يمن و بارودا، كتابخانه دارند. خود داعي در يمن اقامت ميگزيند، اما نمايندهاي در بارودا كه مركز دعوت سليماني در هند است و منصوب ناميده ميشود، دارد. از كتابخانههاي مهم اسماعيلي يمن، مكتبهالمحمديهالحمدانيه است.
پس از مرگ مستنصر، عدهاي از اسماعيليان كه عمدتاً ساكن شام، عراق و ايران بودند به امامت نزار معتقد شدند و در ايران به رهبري حسن صبّاح دولت نزاريان را تشكيل دادند و در قلاع متعددي ساكن شدند. غير از مجموعههاي كماهميتتر آثار اسماعيلي كه در ديگر قلاع نگهداري ميشد، مهمترين كتابخانه اين دوره از تاريخ اسماعيليان، كتابخانه الموت است كه به نام پايهگذار آن كتابخانه "سيّدنا" ناميده ميشد.
در كتابخانه الموت همه گونه كتاب و نوشته ديني، تاريخي و علمي از جمله اسماعيلي و نيز رسالات و آلات و ادوات علمي و اسناد و مكاتبات وجود داشته و دانشمندان اسماعيلي و غيراسماعيلي از آن بهره ميبردهاند. عدهاي از نزاريان نيز در شام در قلاع متعددي واقع در جبل بهرا ساكن بودند و در اين قلاع كتابخانههايي داشتهاند كه با حمله مغولان، قلاع و كتابخانههاي آنان دستخوش ويراني شد. از جمله هلاكو در اواخر ذی القعده سال 654 ق. الموت را فتح كرد و آن را ويران ساخت. در مورد كتابخانه الموت نيز ابتدا به عطاملك جويني كه همراه هلاكو بود، اجازه داده شد تا آن را بازرسي و آنچه صلاح ميداند جدا كند و بدين ترتيب برخي كتب و ادوات از سوختن نجات يافت كه اين واقعه در تاريخ جويني و تواريخ بعدي درج گرديده است.
پس از سقوط الموت تا دو قرن بعد، تاريخ اسماعيليه نزاري در هالهاي از ابهام و اختفا فرو رفت. عده بسياري از نزاريان به افغانستان و سند مهاجرت كردند، اما گروههاي كوچكي از ايشان نيز در ايران باقي ماندند. از قرن 8 ق. نزاريان نيز به دو شاخه قاسمشاهي و محمدشاهي تقسيم شدند و محل استقرار امام قاسمشاهيان به انجدان واقع در دشت فراهان، بين اراك و قم منتقل شد. بعدها در زمان شاه نزار (قرن 12ق)، مقر دعوت قاسمشاهي در شهرها و قريههاي كهك، كرمان، شهر بابك، و يزد قرار داشته است كه طبعاً مجموعههاي دستنويس اين فرقه نزد امامشان محفوظ بوده است.
در سال 1257 ق، كه امام حسنعلي شاه آقاخان اول در سر حد بلوچستان از بيگلربيگي كرمان شكست خورد و به افغانستان رفت، دوره استقرار مركز دعوت نزاريان در ايران به پايان رسيد و به هند منتقل گشت. هماكنون در هند اسماعيليان نزاري كه به خوجه مشهورند در نواحي سند، كاچ، گجرات، و بمبئي ساكنند. بخشي از نزاريان ايران در روستاهاي زيرباد، مشهد (كه مهمترين كتابخانه آنان كتابخانه حكيم ناصرخسرو در جماعتخانه مشهد است)، بيرجند، شهر بابك و بخشي از كاشغر و يارقند چين، بدخشان تاجيكستان (جايي كه هيأت اكتشافي روسي تعدادي نسخه خطي اسماعيلي بدست آورد)، سوريه، كنيا، تانزانيا و شهرهاي چيترال، هوترا، جامو و كشمير و گلگيت پاكستان زندگي ميكنند و مجموعههاي نفيسي از دستنويسهاي اسماعيلي را نزد خود محفوظ داشتهاند. عدهاي از نزاريان نيز به امريكاي شمالي و انگلستان مهاجرت كردهاند. فهرست نسخ خطي كتابخانه انجمن اسماعيلي پاكستان در كراچي و فهرست كتابهاي خطي مجموعه فيضي كتابخانه دانشگاه بمبئي به چاپ رسيده است.
انجمن اسماعيلي بمبئي نيز كه در سال 1946 با همكاري ايوانف و آصف علياصغر فيضي و چند نفر ديگر و حمايت آقاخان سوم تأسيس شد، تعدادي نسخه خطي اسماعيلي نگهداري ميكند.
از جمله كتابخانههاي مهم اسماعيليان در اين دوران "كتابخانه انجمن مطالعات اسماعيلي" در لندن است كه در سال 1979 تأسيس شده و داراي 1250 جلد نسخه خطي فارسي، عربي، گجراتي و خوجكي است كه 800 جلد آن نسخه خطي اسماعيلي است و فهرست آن به چاپ رسيده است.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اسماعيليان، كتابخانههاي" از فرزانه شادانپور، بازیابی: 7 مرداد 1392.